قلم سپید

قلمی که سیاهی را دوست ندارد
قلم سپید

اسلاید شو



سهمی برای زندگی...


دوباره چشم‌های اشک‌آلودش را باز می‌کند و پرتو نور را بدون هیچ ذوق و اشتیاقی تماشا می‌کند. تمام وجودش فریاد خستگی و ناامیدی را می‌زند. سنّی ندارد امّا دست‌هایش با کهنسالان فرقی ندارد، قدّ بلندی ندارد امّا کمرش خمیده است، راه درازی را پیش رو دارد امّا هدفی را دنبال نمی‌کند.


لباس‌های پاره، دست‌های تاول‌زده و دلی که هر روز غذایش غصّه و دلتنگی است، او را به خیابان‌ها و کوچه‌ها دعوت می‌کند. هنوز خورشید آسمان بیدار نشده است امّا خورشید پژمردة وجود او حتّی خوابش نمی‌برد. هر کاری که بتواند انجام می‌دهد تا مبادا شب را با سیلی و صورت سرخ و چشم‌های خیس و دلتنگ بگذراند.


نگاهش که به هم‌سنّ و سال‌هایش می‌افتد، دلش خیلی چیزها را آرزو می‌کند... . کتاب‌ها و مدادهایی که برای رفتن به مدرسه آماده هستند، لباس‌های شیک و زیبایی که برای رفتن به مهمانی هستند، کفش‌هایی که پاره نیستند، پدرها و مادرهایی که با قلب‌هایشان گرمای زندگی را برای فرزندانشان به وجود آورده‌اند و حتّی خواب‌هایی که آرام و بدون نگرانی‌اند، چیزهایی هستند که ما همیشه کنارشان هستیم امّا نبودشان او را به گریه وادار می‌کند.


ابرهای سیاه آسمان در برابر چشم‌های او کم می‌آورند، آتش سوزان قلب او می‌تواند دنیا را خاکستر کند و دردهای استخوان‌هایش هر کسی را از پا در می‌آورد.


هر روز او و امثال او را در اطرافمان می‌بینیم امّا بی توجّه، به گوشی‌های گران‌قیمتمان نگاه می‌کنیم و از کنارشان می‌گذریم. شاید فکر کنیم که تمام مشکلات دنیا روی سر ما خراب می‌شوند امّا همیشه سخت‌تر و بدتر از آنچه که فکر می‌کنیم هم وجود دارد. کودکان کار و کودکان بی‌سرپرست را دریابیم و به آن‌ها کمک کنیم... . سند زندگی تنها به نام ما نیست، آن‌ها هم سهمی دارند؛ سهمی برای زندگی... .





  • علیرضا نژادی پور

نظرات  (۱)

"سند زندگی تنها به نام ما نیست، آن‌ها هم سهمی دارند؛ سهمی برای زندگی"
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کانال تلگرام قلم سپید